بخش 4 حل مسئله

مسئله را پیدا کنید!
نکته قابل توجه در بحث ایده‌پردازی پیدا کردن مسئله است. درصورتی‌که مسئله به خوبی مشخص نشود پیدا کردن ایده خوب، نمی‌تواند مفید واقع شود. در ابتدای کار باید مسئله و نیاز بازار را به خوبی مشخص کنید .
پیدا کردن مسئله مستلزم این است که مشاهده‌گر خوبی باشید و هر‌ آنچه را که می‌بینید ثبت کنید. حتی بدون استفاده از تکنیک‌ها و ابزارهای طرح مسئله نیز این امکان وجود دارد که یک مسئله خوب را پیدا کنید.

نکاتی دیگردرباره حل مسئله:

حل مسئله، همچون مورد خلاقیت، نیازمند فاصله گذاری است. در واقع پیوندی تنگاتنگ میان خلاقیت و حل مسئله وجود دارد. بسیاری از اوقات وقتی صحبت از حل مسئله می شود، افراد دچار تصوری غلط انداز می شوند: این تصور که گویی هر مسئله یک و فقط یک جواب واحد دارد، و آن جواب به سانِ گنجی در جایی نامعلوم نهان است و حل مسئله عبارت از این است که تلاش کنیم به لطایف الحیلی آن گنج را کشف کنیم! سپس می آیند یک سلسله تکنیک را پشت هم ردیف می کنند، مثل ایده-باران و ایده-نویسان و تداعی و غیره تا بلکه به یاری بخت سرکش گنج را بیابند! این بیراهه است. اولاً که بیشتر مسائل نه یک راه حل بلکه راه حلهای متفاوتی دارند، راه حلهایی که بسیاری شان کمابیش غلطند، بعضی شان کمی درست یا مفیدند و بعضی شان درست تر و مفیدترند. حتی باید یک گام به عقب برگردیم و ایده ای عجیب تر را مطرح کنیم: یک مسئله نه تنها فقط یک راه حل ندارد، بلکه حتی فقط یک صورت پرسش هم ندارد. یعنی چه؟ یعنی اینکه برخلاف آنچه همگان می پندارند، فرایند حل مسئله را نباید با تلاش برای یافتن پاسخ، بلکه با تلاش برای یافتن پرسش صحیح آغاز کنیم. لازم است بپرسیم که آیا صورت مسئله اصلاً درست طرح شده است یا نه؟ آیا بهتر نیست که اساساً پرسش را عوض کنیم تا بلکه سریعتر و بهتر به هدفمان نزدیک شویم؟ بسیاری از راه حلهای درخشان و خلاقانه که انسانهایی در طول تاریخ، برای مسائل پیچیده عملی و نظری یافته اند، از تغییر و بازتعریف پرسش آغاز شده است.